آسیب شناسی طرز تفکر مسلمین
طرز تفکر مسلمین در عصر حاضر درباره اسلام آسیب دیده است [که] مربوط به تلقی ما مسلمانان از اسلام است. ما اگر بخواهیم این طرز تفکر را بررسی کنیم باید مثل طبیبی که بیماری را بررسی میکند، بررسی کنیم. اولین کار طبیب این است که او را تحت معاینه قرار میدهد، میخواهد بیماریش را تشخیص بدهد، از او سؤالاتی میکند، سوابقش را میپرسد، عوارضی را که الآن دچارش هست، میپرسد، گذشتهاش را از او میپرسد و همه کوششش این است که در درجه اول بیماریش را تشخیص بدهد، پس از آن در مقام معالجه بر میآید.» (حق و باطل، ص 94)
ریشه های آسیبدیدگی طرز تفکر اسلامی مسلمین
«ما مسلمانان اگر بخواهیم طرز تفکّر خودمان را تصحیح کنیم باید به سوابق و گذشته و تاریخ خودمان مراجعه کنیم، چرا که ریشههای این آسیب از زمانهای خیلی دور باشد. ... از جمله آسیبهای قرون اولیه اسلامی خوار شمردن تأثیر عمل در سعادت انسان است. به عبارت دیگر رجوع از طرز تفکر واقع بینانه به خیالبافانه. انسان اگر به قرآن که سند و مرجع اوّل ماست مراجعه کند و بعد از قرآن اگر به سنت قطعی نبوی و همچنین سنن قطعی که از ناحیه ائمه اطهار رسیده است مراجعه کند کاملاً به این اصل پی میبرد که اسلام دین عمل است.» (همان، ص 95)
نقش امویها در پیدایش خوار شمردن تأثیر عمل در سعادت انسان
«طرز تفکر مسلمین در مسئله مبنای سعادت انسان از طرز واقع بینانه به طرز خیالبافانه گرایش یافت، و به طوری که تاریخ نشان میدهد ریشهی این فکر را امویها ایجاد کردند. ... تاریخ نشان میدهد که خلفای بنیامیه از نظر اینکه خودشان در عمل فاسق و فاسد بودند و این را هم نمیتوانستند از مردم کتمان کنند و مردم همه میدانستند که اینها از نظر عمل فاسدند، این فکر را ترویج میکردند که اساساً این است که ما ایمان داشته باشیم. اگر ایمان درست باشد عمل اهمیتی ندارد. ... علم کلام نشان میدهد که فرقهای در قرن دوم اسلامی پیدا شد که آنها را مرجئه میگفتند. مرجئه یکی از اصول عقایدشان همین مطلب بود (عمل اهمیتی ندارد) و خلفای اموی هم از اینها حمایت میکردند.» (همان، ص 97)
ایمان چیست؟
«وقتی از ائمه ما سؤال میکنند که ایمان چیست؟ میفرمایند: ایمان با سه چیز محقق میشود: اعتقاد قلبی، اقرار به زبان و عمل با اعضا و جوارح. اصلاً ائمه ما عمل را جزو ایمان شمردهاند، یعنی کسی که عمل ندارد ایمان ندارد». (همان، ص 98)
شیعه و مرجئه گری
«امروز اگر نگاه کنید میبینید همان دنیای تشیّع که در آن زمان در پرتو تعلیمات ائمه خودش، صد در صد با این فکر مرجئه [عمل اهمیتی ندارد] مخالف بود، خودش الآن فکر مرجئه را پیدا کرده است. در میان تعلیماتی که ما از پیش خودمان به خودمان میدهیم، عمل را تحقیر میکنیم. مثلاً میگوییم انتسابت را به علی بن ابیطالب درست کن. یا علی بگو، اسمت شیعه باشد. و در دیوان عزاداران حسینی ثبت بشود، همین کافی است. ... اساساً فلسفه شهادت حسین بن علی(ع) به این بود که میخواست اسلام را در مرحله عمل زنده کند. (همان، ص 99)
ما امروز وقتی وارد دنیای شیعه میشویم و به خودمان نگاه میکنیم میبینیم خودمان از سر تا قدم مرجی ء هستیم. هی دنبال بهانههایی هستیم بلکه بهشت را با یک بهانه درست بکنیم. (همان، ص 101)
اشاعه فکر بی عملی (امروزه)
«به فکر امروز خودمان که نگاه میکنیم میبینیم عمل به عناوین و اسامی مختلف تحقیر میشود، میبینیم ملّت ما به چیزی که اعتنا ندارد عمل است. مثلاً پیش خودش خیال میکند که اگر بتوانیم در حرم حضرت رضا(ع) یا در حرم امام حسین(ع) یک جا قبری پیدا کنم، این جانشین همه چیز حساب میشود؛ این کجا و فکر اسلام کجا! آیا مردی که فکر میکنند که اگر در عمرشان هر کار کردند، کردند ولی بعد از فوتشان در پایین حضرت رضا(ع) دفن شدند، همه کارها یکجا نادیده گرفته خواهد شد، سوی سعادت را میبینید؟ فکر نمیکند که اگر تو در پایین پای حضرت رضا(ع) می خواهی دفن شوی هارون الرشید هم در پایین پای حضرت رضا(ع) مدفون است پس یکی از کسانی که باید از مجازات الهی مصون بماند هارون الرشید است. پس چرا وقتی که از بالای سر حضرت میخواهی رد شوی میگویی به هاون و مأمون لعنت ... فکر ما باید زنده شود، باید بفهمیم اسلام دین عمل است، دین وابستگیهای خیالی نیست (همان، ص 108)
مخالفت پیامبر و ائمه با بی عملی
«وقتی نهجالبلاغه را مطالعه میکنید میبینید در این کتاب دو مطلب است که هی تکرار میشود: «تقوی» و «عمل». ... ما نه به «تقوی» اعتقاد داریم و نه به «عمل» یک عمر زندگی میکنیم بدون تقوی و عمل، بعد وصیت میکنیم که ما را ببر نجف دفن کنند، کارمان درست میشود!!
"رسول اکرم(ص) در روزهای اول بعثتشان که آیه نازل شد: و اَنذر عشیرتک الاقربین بنیهاشم را جمع کرد و فرمود: بنیهاشم! بنی عبدالمطلب! نبینم که در روز قیامت مردم دیگر بیایند در محضر عدل پروردگار با توشهی عمل صالح ولی شما بیایید و اتّکالتان به من باشد و بگویید پیغمبر ما است که این به حالتان فایده نخواهد بخشید، و از این بالاتر در روایت است که پیغمبر اکرم(ص) رو میکند به یگانه فرزند عزیزش وجود مقدس صدیقه طاهره سلام الله علیها آن کسی که دربارهاش میگویدبضعَةٌ منّی، او پاره جگر من است و میگوید دخترکم خودت برای خودت عمل کن. من به درد تو نمیخورم، از انتسابت با من کاری ساخته نیست، تعلیمات مرا بپذیرد و دستورات مرا عمل کن. (همان، ص 112)
سعادت، عمل و اراده
«اسلام میگوید ای انسان سعادت تو به عمل تو بستگی دارد، شقاوت توهم به عمل تو بستگی دارد. آیا عمل انسان به چه چیز بستگی دارد؟ به خواست و ارادهی خود انسان در نتیجه، انسان یک موجود متکی به خود و متکی به کردار و شخصیت خود میشود. آیا فکر میکنید این مسئله شوخی است که به بشر بگویند: و اَنّ لیس لِلانسان الا ما سعی (سوره نجم / 39) از این صریحتر دیگر نمیشود. برای انسان جز آنچه با سعی و کوشش و عمل به دست آورده چیزی نیست. با یک حصر عجیبی میگوید، این خودش عامل تحرک است، عامل بیداری و بینایی و توانائی است.» (همان، ص 120)
پیوند با معصومین(ع) با حرف یا عمل؟
«امروز علماء تعلیم و تربیت چقدر کوشش میکنند که به اصطلاح حس اعتماد به نفس را در انسان بیدار کنند و به جا هم هست. اعتماد به نفسی که اسلام در انسان بیدار میکند این است که امید انسان را از هر چه غیر عمل خودش است، از بین میبرد و به هر چه انسان بخواهد امید ببندد از راه عمل خودش باید امید ببندد. و همین طور پیوند انسان با هر چیز و هر کس از راه عمل است. شما نمیتوانید با پیغمبر اسلام مرتبط باشید جز از راه عمل. ... اسلام برای پیوند و ارتباط با پیامبر و اهل بینش همهی راهها جز راه عمل را بسته است؟ (همان، ص 120 و 121)
در همین رابطه است که رسول گرامی اسلام فرمود: «هرگز از دیگران در کارها کمک نجوئید و لو برای یک امر کوچکی باشد، ولو برای اینکه یک مسواک از دیگران بخواهید یعنی کار خودتان را تا آن حدّی که برای شما ممکن است و خودتان میتوانید انجام دهید، از دیگری نخواهید که برایتان انجام دهد. ... این جمله را در وقتی میگوید که خودش اول عمل میکند. غرضم این جهت است که یکی از اصول تعلیمات اسلامی که تفکر اسلامی را زنده میکند، عمل و اتکاء به عمل است. جالب اینجاست که امروز روانشناسان و کارشناسان امر تعلیم و تربیت نیز تکیه بر توانمندیهای خود و به عبارتی تقویت اعتماد به نفس و رشد کرامت نفس را از اصلیترین پیش نیازهای موفقیت در فرایند آموزش و پرورش دانستهاند.
سید صالح زاهدی
گروه دین تبیان